آنچه در گذشته دربارۀ مهارت پرسشگری مطرح شده، عمدتاً با محوریت این پرسش بوده است: معلمان چگونه میپرسند و دانشآموزان چگونه به آنها پاسخ میدهند؟ و تقویت مهارت پرسشگری، همواره برای دانشآموزان، نادیده گرفته شده است.
رویکرد تربیتی پرسشمحور، به دنبال تربیت ذهن پرسشگر است و هدف آن انتقال پاسخهای مشخص و ازپیشتعیینشده نیست، بلکه تربیت افرادی است که بتوانند مواجههای پرسشگرانه با جهان و استقلال فکری داشته باشند. پرسشگری شاخصترین ابزار تفکر بشر است و با تقویت مهارت پرسشگری، تفکر واگرا، تفکر همگرا و تفکر فراشناخت هم رشد میکند. همچنین رابطۀ تنگاتنگی بین مهارتهای پرسشگری، تفکر انتقادی و حل مسئله وجود دارد.
کودکان ما دوران تحصیل رسمی خود را به عنوان موجوداتی پرجنب و جوش و با عطشِ کنجکاوی و جستوجوگری و خیالپردازی آغاز میکنند و برای مدتی این ویژگیها را حفظ میکنند، اما به مرور این ویژگیها از بین میروند و آنها به موجوداتی منفعل تبدیل میشوند. یعنی روزشان با صدها سؤال آغاز میشود ولی به محض ورود به مدرسه، پرسشگری در آنها سرکوب شده، در سیستم آموزش و پرورش کارخانهای برای پاسخهای طوطیوار، پاداش دریافت میکنند و عادت پذیرش پاسخها در این کودکان کنجکاو، جایگزین پرسشگری میشود.
برخلاف رویکرد پاسخمحور، خلق دانش و یادگیری با طرح پرسشهای مناسب و ارزشمند در کلاس رخ میدهد. در کلاسی که مهارت پرسشگری جریان دارد، دانشآموزان نسبت به موضوع و فعالیت، احساس تعلق میکنند و مسیر یادگیری از دل دانشآموزان برمیآید. با پرسشهای کنجکاوانه و دغدغههای ذهنی، کلاسی پویا و فعال خواهیم داشت و اینجاست که به ضرورت پرورش مهارت پرسشگری در دانشآموزان پی میبریم. در ادامه راهکارهایی برای ایجاد بستر پرسشگری در برنامۀ کلاسی و در مراحل فعالیتهای کلاسی (چرخۀ یادگیری)، پیشنهاد میشود:
الف) ایجاد محیط مشوق پرسشگری با:
وقتی فضای کلاس و مدرسه به اندازه یا حتی بیش از آن که پاسخ دادن را تشویق میکند، مشوق پرسشگری هم باشد، اهمیت پرسشها برای دانشآموزان نیز پررنگ خواهد شد. مربیان مدرسه با روشهای خلاق میتوانند چنین محیطی را ایجاد کنند. به عنوان مثال:
تشویق سؤال خوب
کسی از ایزیدور ربی، دانشمند فیزیک هستهای و برنده جایزه نوبل پرسید که چگونه فیزیکدان شد؟ او تعریف کرد که وقتی از مدرسه به خانه باز میگشت، مادرش هیچوقت پرسش معمولی «امروز چه چیزی یاد گرفتی؟» را نمیپرسید. بلکه در عوض میپرسید: «ایزی، امروز سؤال خوبی پرسیدی؟»
فرصتهایی برای مصاحبه
گذاشتن فرصتهایی در برنامۀ درسی برای برای مصاحبۀ دانشآموزان با افراد مختلف، میتواند به بچهها در پرسیدن بهترین پرسشها برای رسیدن به بهترین و راهگشاترین پاسخها کمک کند.
دیوار سؤالات
وجود یک دیوار شگفتانگیز برای پرسیدن سؤالات، در کلاس یا فضاهای عمومی مدرسه و تشویق به داشتن سؤالات روزانه، میتواند افراد را به پرسیدن انواع و اقسام سؤالات تشویق کند. بعضی از این سؤالات میتوانند شروع خوبی برای تدریس بعضی از عناوین درسی باشند و بعضی میتوانند برای سایرین شگفتانگیز باشند. برای پاسخ دادن به سؤالات میتوان برنامههایی تدارک دید و بعضی از سؤالات هم میتوانند بدون پاسخ باقی بمانند.
در موسسۀ RQI راهکاری برای آموزش این که چگونه دانشآموزان سؤالاتشان را بپرسند تحت عنوان «فقط یک تغییر» ارائه شده است. نام این روش، Question Formulation Technique میباشد. در این روش ابتدا کانون پرسش به دانشآموزان ارائه میشود. کانون پرسش میتواند یک جمله، یک عکس یا یک فیلم که در راستای اهداف طرح درس مربی است، باشد. سپس از دانشآموزان میخواهیم هرچه میتوانند سؤالاتشان را در گروه بپرسند. سپس با توضیح انواع سؤال (بازپاسخ و بستهپاسخ) از آنها میخواهیم تا سؤالاتشان را به این دو دسته تبدیل کنند و بعد یک سؤال بازپاسخ را به بستهپاسخ و یک سؤال بستهپاسخ را به بازپاسخ تبدیل کنند. در ادامه از آنها میخواهیم از بین همۀ سؤالاتشان سه سؤال را بنا به هدف درس انتخاب کنند؛ مثلاً جالبترین و مهمترین پرسشی را که قبل از بقیه، به دنبال پاسخ آن هستند یا یک پرسش قابلآزمایش یا پرسش تحلیلی یا پرسشهای دیگر را انتخاب کنند و نهایتاً دلیل انتخاب خود را توضیح دهند.
همۀ مراحل این تکنیک، زمانبر است و نیازمند صبوری مربی و عدم واکنش نسبت به طراحی دانشآموزان است.
در این شیوه (QFT) موارد زیر حائز اهمیت است:
در ابتدای کار، کنجکاوی، فرایند یادگیری را هدایت میکند و کار دانشآموزان با آنچه میخواهند بدانند، با قدرت شروع میشود.
دانشآموزان یاد میگیرند که به سؤالات سطحی خود عمق دهند.
دانشآموزان یاد میگیرند با راهبردهای پرسشهای باز پاسخ و بسته پاسخ به درک عمیقی از پاسخهایشان برسند.
این روش، اعتمادبهنفس و توانمندی دانشآموزان را بالا میبرد.
وقتی دانشآموزان در فرمولبندی سؤالات و استفاده از این تکنیک بهتر میشوند، در پرسیدن سؤالات و شکلدهی به تحقیقات خود اطمینان بیشتری پیدا میکنند.
دانشآموزان مهارتهایی را که برای بهبود زندگی خود در خارج از کلاس احتیاج دارند، در تمامی جنبههای مختلف زندگی (تحصیلات، کار و غیره) به صورت عملیاتی به دست خواهند آورد.
ب) ایجاد محیط امن برای پرسشگری:
نکتۀ قابلتوجه این است که درکلاسی، پرسشگری جریان خواهد داشت که دانشآموزان و مربی، محیط امنی را تجربه کنند و براساس پرسشهای مکرر، احساس قضاوت شدن و رتبهبندی نداشته باشند و آنها را تشویق کنیم تا بدون اضطراب و نگرانی، سؤالهایشان را بپرسند. توجه به این نکات میتواند کمککننده باشد:
سؤال بد وجود ندارد.
گاهی بچه ها از ترس این که سؤالشان پیش پا افتاده یا بیربط باشد و از سوی معلم یا سایر دانشآموزان مورد تمسخر واقع شوند، سؤالشان را نمیپرسند. باید در بچهها این اطمینان و حس امنیت را ایجاد کرد که همۀ سؤالات ارزشمندند و کسی حق خندیدن و مسخره کردن سؤال کسی دیگر را ندارد.
جملات بار دارند.
وقتی بعد از پایان درس از بچهها میپرسیم: «کسی سؤالی ندارد؟». گویا انتظار این است که کسی سؤالی نداشته باشد. به جای آن میشود پرسید: «چه سؤال دیگری دارید؟».
ج) کمک به ارتقای پرسشگری:
گرچه پرسیدن سؤال به خودی خود میتواند ارزشمند باشد، اما مهم است به مرور توانایی دانشآموزان در پرسیدن سؤال ارتقا پیدا کند. پیشنهادهای زیر نمونههایی هستند برای کمک به بالا بردن سطح پرسشها در دانشآموزان:
فراشناخت در پرسشگری
فراشناخت، شناخت فرد است دربارۀ یادگیری خود. ما با شفاف کردن عملکرد خودمان در پرسیدن سؤال، کمک میکنیم سطح مهارت پرسشگری بچهها به سطوح فراشناختی ارتقا پیدا کند. مثلا میتوانیم موقع پرسیدن سؤال، مشخص کنیم که این سؤال را برای درک دیدگاه دیگران میپرسم، یا این سؤال را برای واضح کردن گفتۀ فلانی میپرسم، یا برای نظارت بر تفکر خودم از خودم میپرسم.
سطوح بالای سؤال
سطوح یادگیری بلوم از پایینترین سطح یعنی یادآوری شروع میشود که سؤالات این سطح صرفاً نوعی بازیابی اطلاعات از حافظه را میسنجند. در سطحی بالاتر سؤالات سطح درک یا فهمیدن قرار دارند که توانایی افراد در درک ایدۀ اصلی مطالب و بیان و تفسیر آن به زبان خود را میسنجند. سطح سوم کاربست است که سؤالات این سطح، توانایی فرد را در استفاده از دانشِ آموخته شده، در موقعیتی جدید با در نظر گرفتن عناصر و ساختارهای تشکیلدهندۀ آن میسنجند. سؤالات سطح چهارم یعنی تجزیه و تحلیل، توانایی فرد را در تجزیۀ اطلاعات به مؤلفههای آن و مشخص کردن ارتباط اجزا با یکدیگر و تشخیص ساختار کلی میسنجند. سؤالاتی که در سطح بالاتر یعنی ارزیابی مطرح میشوند، توانایی فرد را در قضاوت دربارۀ اطلاعات، راستییابی ایدهها یا شکل دادن به یک دیدگاه و دفاع از آن میسنجند و بالاترین سطح سؤال یعنی سطح خلق، توانایی فرد را در گرد آوردن و تولید اطلاعات و ایدهها به شکلهای جدید برای خلق چیزی نو یا راهحلی تازه میسنجند.
منابع:
1- تربیت برای پرسیدن (نامدار ابراهیمی- محمود مهرمحمدی)- نشر نی
2- فقط یک تغییر ( دان روشتین- لوز سانتا، ترجمۀ طاهره رستگار) – نشر دیبایه