چگونه کاری کنیم که دانشآموزان به یادگیری خودشان فکر کنند؟
وقتی دانشآموزان شروع به برنامهریزی، نظارت و ارزیابی یادگیری خود میکنند، به یادگیرندگان واقعی تبدیل میشوند.
نویسنده: نینا پَریش – مترجم: سبحان افشار
بهعنوان یک معلم کودکان استثنایی و همچنین یک معلم خصوصی در کانادا، فهمیدهام که اغلب به دانشآموزان گفته میشود که «چهچیزهایی» را بیاموزند، نه اینکه «چگونه» یاد بگیرند. این مسئله، آنها را به بنبست رسانده، مضطرب کرده و از درس دور میکند. تمایل من به آموزش راهبردهای توسعهدهندۀ عاملیت و استقلال برای دانشآموزان، منجر به نگارش کتابم «یادگیرندۀ مستقل» شد.
فراشناخت، به علم دانشآموز نسبت به فرایند فکری خودش اشاره دارد. فرایند تفکر فراشناختی به دانشآموزان اجازه میدهد که افکار، رفتار و اعمال خود را در راستای دستیابی به اهداف خود تنظیم و هدایت کنند. معلمان میتوانند از اوایل مهدکودک، به دانشآموزان آموزش دهند که چگونه مهارتهای فراشناختی خود را از طریق برنامهریزی و نظارت و ارزیابی یادگیری خود، ایجاد کنند. دانشآموزان از کلاس سوم، با افزایش انتخابگری و استقلال، بهکارگیری این استراتژیها را آغاز میکنند.
در ادامه، ترجمۀ یادداشت «چگونه کاری کنیم که دانشآموزان به یادگیری خود فکر کنند؟» را با هم میخوانیم.
اغلب به دانشآموزان گفته میشود که «چهچیزهایی» را بیاموزند، نه اینکه «چگونه» یاد بگیرند.
برنامهریزی پیش از یادگیری
دانشآموزان با شروع بیبرنامه، بهراحتی گیج شده میشوند. در این شرایط، احتمال تسلیمشدن، پرتی حواس یا کنارگذاشتن وظایف در آنها بیشتر میشود. برنامهریزی به دانشآموزان کمک میکند تا از این آسیبها در امان باشند.
برنامهریزی میتواند از این بخشها تشکیل شده باشد:
– پیشنمایش وظیفه
– تعیین اهداف
– تصمیمگیری درمورد روشها و شیوههای انجام کار
– بهکارگیری اطلاعات گذشته
راهبردهای زیر، به دانشآموزان برای انجام برنامهریزی کمک میکنند.
قوی کردن پایۀ معلومات قبلی:
معلمان باید با برقراری پیوند میان اطلاعات جدید دانشآموزان و دانش پیشینیشان، کمک کنند تا آنها از معلومات قبلی خود استفاده کنند. طوفان فکری دانشآموزان برای پاسخ به یک سؤال، تماشای ویدئویی کوتاه یا نگاه کردن به تصاویر یا اشیای مرتبط با موضوع مورد مطالعه و بحث درمورد آنها، راههایی برای انجام این کار هستند. یک پایۀ قوی از معلومات قبلی، به دانشآموزان کمک میکند تا مسائل را پیشبینی و اطلاعات دریافتی را اولویتبندی کنند.
هدفگذاری:
تعیین اهداف و پیگیری دائم روند عملکرد آنها، تا ۳۲ درصد روی پیشرفتشان اثر میگذارد. معلمان میتوانند در تعیین اهداف کوتاهمدت مرتبط با مهارتِ در حال یادگیری، به دانشآموزان کمک کنند. آنها همچنین امکان کمک به دانشآموزان برای اهداف و ارزشهای شخصی بلندمدتشان را نیز دارند.
برنامهریزی برای اقدام:
همۀ ما تجربۀ تعیین اهداف را داشتهایم. مسئلۀ مهمتر، انگیزه و پیگیری لازم برای تحقق آنهاست. معلمان میتوانند دانشآموزان را به تفکر درمورد اعمال تغییرات در رفتار و عادات روزانۀ خود، ترغیب کنند. مسئلهای که آنها را از موقعیت فعلی خود بهسمت موقعیت مطلوبشان ببرد. تهیۀ یک برنامه یا چکلیست برای دانشآموزان، مفید خواهد بود. این چکلیست به آنها برای نظارت بر پیشرفت روزانۀ خود و برداشتن گامهای کوچک بهسمت هدفشان، کمک میکند.
بررسی و کندوکاو دائمی در فرایند یادگیری
دانشآموزانی که در بررسی روند کاری خود مشکل دارند، نمیدانند چه زمانی باید کمک بخواهند. همچنین ممکن است بیش از حد به معلم وابسته باشند. در واقع، آنها برای اطمینان از درستی کارشان، به تأیید قطعی معلم نیاز پیدا میکنند. احتمال کمبود اعتمادبهنفس در آنها زیاد است. ممکن است فکر کنند که تلاشهایشان تأثیری در نتیجه نمیگذارد. اگر دانشآموز یادگیری خود را زیرنظر داشته باشد، سطح درک خودش را ارزیابی میکند. در نتیجه، تأثیر و کارآمدی استراتژی انتخابشدهاش را میتواند آزمایش کند.
راهکارهای زیر به دانشآموزان در امر بررسی و کندوکاو کمک میکنند:
تعیین اهداف و پیگیری دائم روند عملکرد آنها، تا 32درصد روی پیشرفتشان اثر میگذارد
اگر دانشآموز یادگیری خود را زیرنظر داشته باشد، سطح درک خودش را ارزیابی میکند. در نتیجه، تأثیر و کارآمدی استراتژی انتخابشدهاش را میتواند آزمایش کند.
گفتوگوی فراشناختی:
در زمان یادگیری مهارتهای جدید، معلم میتواند «فکر کردن با صدای بلند» را بهعنوان الگو قرار دهد. بدین شکل، فرایند تفکر برای دانشآموزان قابلمشاهده میشود. نهایتاً، دانشآموزان با این روش، مهارتهای تفکر پیچیدۀ لازم برای آن حوزۀ موضوعی را توسعه میدهند. با راهنمایی معلم، بچهها باید بهجای نمایش آنچه میدانند، بهدنبال بحث برای بهدستآوردن دانش جدید باشند. استراتژیهایی مانند think-pair-share یا توضیح تصویری مراحل تفکرشان برای دیگر دانشآموزان، کمک میکند که بفهمند راههای زیادی برای نزدیک شدن به یک مشکل یا کار خاص وجود دارد.
تجزیهوتحلیل، اولویتبندی و خلاصهسازی:
روشهای مختلفی برای خلاصه کردن اطلاعات و جداسازی مفاهیم، جزئیات و کلمات کلیدی وجود دارد. معلم میتواند روشهای گوناگونی را به دانشآموزان یاد دهد. یکی از روشهای لذتبخش برای دانشآموزان، روش one-pager است.
تنوع:
در مواجهه با تکالیف، وجود راههای متفاوت و متعددِ رسیدن به نتایج و مهارتها، برای دانشآموزان مهم است. استراتژیهای ترکیبکنندۀ اطلاعات کلامی و بصری، یادگیری را بهیادماندنیتر میکنند. در صورت آشنایی دانشآموزان با استراتژیهای متنوع، آنها ابزارهای لازم برای نقشآفرینی در فرایندهای مختلف را به دست میآوردند.
ارزشیابی فرایند یادگیری
در صورتی که دانشآموزان یادگیری خود را ارزشیابی نکنند، اغلب متوجه چگونگی استفاده از استراتژیها در زمینههای دیگر یا برای حل مسائل مربوط به آینده نخواهند شد. شاید آنها بدانند که اشتباهی مرتکب شدهاند؛ اما راهی برای حل همان مسئله در دفعۀ بعد یا جلوگیری از آن سراغ ندارند. برای انجام فرایند ارزیابی یادگیری، دانشآموزان تأثیر راهبردهای انتخابشده و موارد لازم برای تغییر در دفعات بعد را در نظر میگیرند.
راهبردهای زیر به دانشآموزان در ارزشیابی کمک میکنند.
ارزیابی برای یادگیری:
آزمونها نهفقط بعد از اتمام یادگیری، بلکه باید در حین آن هم انجام شوند. دانشآموزان میتوانند آزمونهای تمرینی یا سؤالات تستی خود را طراحی کنند. معملمان نیز میتوانند از پیشآزمون و پسآزمون استفاده کنند. آنها با این کار از دانستههای دانشآموزان آگاه میشوند و به آنها یاد میدهند که چطور اطلاعات مهم را اولویتبندی کنند. همچنین یادگیری خود را در طول درس ارزیابی میکنند.
بازخورد گرفتن:
در کلاس درس، معلم اطلاعاتی درمورد اهداف یادگیری و پیشرفت به دانشآموزان ارائه میدهد. بازخورد مناسب از جانب معلم به دانشآموزان، نباید آنها را شرمنده کرده یا بر ویژگیهای شخصیشان تمرکز کند.
بلکه یک بازخورد موفق باید به این سؤالات پاسخ دهد:
– برای چه هدفی کار میکنم؟
– تاکنون چه پیشرفتهایی داشتهام؟
– مقصد بعدیام در این مسیر، کجاست؟
بازنگری و تجدیدنظر:
بعد از آزمونها، با خودارزیابی یا بازخوردگیری، دانشآموزان درمورد کارآمدی راهبرد مورد استفادهشان میاندیشند. سپس دربارۀ تغییرات مهم و ضروری تصمیم میگیرند. همچنین میفهمند که کجاها نیاز به کمک دارند. دانشآموزان در تجدیدنظر، آنچه بهخوبی پیش نرفته را یافته و اصلاح میکنند. آنها باید اشتباه یا عملکرد بدون ثمر خود را توضیح داده و یک استراتژی جایگزین برای اصلاح آن انتخاب کنند. این چرخه، فراشناخت را در مرحلۀ برنامهریزی شروع میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
تنها راه برای رساندن دانشآموزان به یادگیری واقعی، آموزش ابزارها و راهبردهایی است که آنها برای نقشآفرینی فعالتر در فرایند یادگیری خود نیاز دارند. گنجاندن مهارتهای فراشناختی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، به دانشآموزانم کمک کرده است تا مستقلتر، درگیرتر و توانا برای افزایش عاملیت خود شوند.